سَلامان و اَبسال
دربارهی داستان
سلامان و
ابسال، تحقیق ها و بررسی های بسیاری انجام گرفتهاست. اما بسیاری ازآن ها اکنون در دسترس جوانان و دوستداران شعرهای فلسفی نیستند و یا نثرکتاب ها و پژوهش ها به قدری سنگین و عالمانه است که برای جوانان امروزی چندان خوشایندنیست. با اینهمه، حیف بود که برخی علاقمندان از محتوای این کتاب زیبا و شریف بی بهره بمانند. پس با احترام به همهی پیشکسوتان دانشور و بهرهمندی از نتیجهی تحقیقهایشان، چکیدهای ازآن ها را همراه با دریافتهای شخصیخود تقدیم به دوستداران ادب فارسی میکنم. امید که سودمند یا سرگرم کننده باشد.
سَلامان و اَبسال یکی ازهفت مثنوی (هفت اورنگ) نوارالدین عبدالرحمن جامی، شاعرقرن نهم(درگذشته به سال:898قمری) است. این مثنوی که هزاروصدوسیودو بیت دارد، برهمان وزن مثنوی مولوی(فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلُن= رَمَل مُسدّس محذوف) سروده شده و چنین آغازمیشود:
ای به یادت تازه، جانِ عاشقان زآبِ لطفت تر، زبانِ عاشقان
ازتو بر عالَم فُتاده سایهای خوبرویان را شده سرمایهای
عاشقان، افتادهی آن سایهاند مانده در سودا ازآن سرمایهاند
بیتهایی که نقل می شود ازاین کتاب است:
حَی بن یَقظان و سلامان و ابسال، به کوشش: دکترضیاءالدین سجادی، انتشارات سروش، چاپ اول1374
پیش ازآن که وارد اصل داستان بشویم، میگوییم که این مثنوی کوتاه ازچندجهت ارزش سلامان و ابسال...
ما را در سایت سلامان و ابسال دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ahmadezatiparvar بازدید : 204 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 19:38